الهه طاهریقلعهنو؛ محمد دبیرمقدم
دوره 11، شماره 1 ، شهریور 1398، ، صفحه 141-172
چکیده
هدف این پژوهش آن است که دریابد انواع و بسامد گفتماننماهای به کار رفته توسط کودکان پسر و دختر یازده ساله تکزبانه فارسیزبان در بافت روایی چیست. گفتماننماها عناصر واژی هستند که در فرایند دستوریشدگی، همه یا بخشی از معنای واژگانی یا ویژگیهای دستوری خود را از دست دادهاند و در سطح گفتمان ایفای نقش میکنند. این پژوهش بر روی پیکره ...
بیشتر
هدف این پژوهش آن است که دریابد انواع و بسامد گفتماننماهای به کار رفته توسط کودکان پسر و دختر یازده ساله تکزبانه فارسیزبان در بافت روایی چیست. گفتماننماها عناصر واژی هستند که در فرایند دستوریشدگی، همه یا بخشی از معنای واژگانی یا ویژگیهای دستوری خود را از دست دادهاند و در سطح گفتمان ایفای نقش میکنند. این پژوهش بر روی پیکره روایی 11207 کلمهای کودکان انجام شدهاست. آزمودنیهای این پژوهش 19 دختر و 20 پسر یازده ساله فارسیزبان تهرانی بودند که از منطقه 9 شهر تهران به شیوه غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. نتایج آزمون فیشر نشان داد که هر چند پسران در مجموع 349 گفتماننما و دختران 314 گفتماننما را به کار بردند اما این تفاوت عملکرد تنها در خصوص گفتماننمای «خب» معنادار بود و در خصوص سایر گفتماننماها معنادار نبود. همچنین دختران با کاربرد 25 نوع گفتماننما از انواع متنوعتری نسبت به پسران با کاربرد 20 نوع گفتماننما بهره بردند. سه گفتماننمای «بعد»، «بعدش» و «و» بالاترین میزان کاربرد را داشتند. این موضوع را میتوان با اصل تصویرگونگی تبیین کرد. بر اساس این اصل توالی عناصر جمله منطبق با توالی رخدادهای جهان خارج است. از اینرو، کاربرد سه گفتماننمای فوق که بیانگر توالی رخدادهای داستان بودند از سوی کودکان این پژوهش بیشتر بود.
الهه طاهریقلعهنو؛ شهلا رقیب دوست
دوره 9، شماره 16 ، آبان 1396، ، صفحه 61-85
چکیده
قصهگویی یکی از روشهای مؤثر در افزایش سطح یادگیری کودک است، چراکه کودک را وامیدارد تا براساس مشاهدات و تجارب خود معنایی را خلقکند. بهکارگیری نقشههای مفهومی و دستور داستان میتواند به کودکان در خلق قصه کمککند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ماهیت و کارکرد سیستم نقشههای مفهومی و دستور داستان بر مهارت شکلگیری و پیچیدگی ...
بیشتر
قصهگویی یکی از روشهای مؤثر در افزایش سطح یادگیری کودک است، چراکه کودک را وامیدارد تا براساس مشاهدات و تجارب خود معنایی را خلقکند. بهکارگیری نقشههای مفهومی و دستور داستان میتواند به کودکان در خلق قصه کمککند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ماهیت و کارکرد سیستم نقشههای مفهومی و دستور داستان بر مهارت شکلگیری و پیچیدگی قصهگویی کودکان در دو گروه سنی (7-8 و 8-9 سال) است. به این منظور، توانایی قصهگویی 14 کودک تکزبانه فارسیزبان تهرانی با استفاده از نقشه مفهومی و دستور داستان از طریق بررسی میزان پیچیدگی قصه (تعداد واژه و تعداد رویداد)، عناصر داستان و نیز ارزیابیهای صورتگرفته از سوی آزمونگر و دو معلم مدرسه بر اساس مدل ارائهشده از سوی لیو و همکاران (2011) مورد مطالعه قرارگرفت. با تحلیل دادههای این پژوهش مشخص شد اگرچه کودکان فارسیزبان در گروه سنی بالاتر (8-9 سال) از مشخصههای دستور داستان (زمان و مکان رویداد قصه، شخصیت اصلی قصه، اتفاقها و توالی آنها) و نقشه مفهومی در قصهگویی بیشتر و دقیقتر استفادهمیکنند و داستان روایتشده از سوی آنها از پیچیدگی بیشتری برخوردار است اما این تفاوتها در عملکرد دو گروه معنادار نیست.
شهلا رقیب دوست؛ الهه طاهری قلعه نو
دوره 6، شماره 10 ، تیر 1393، ، صفحه 51-67
چکیده
مطالعات مربوط به زبانآموزی کودک نشان میدهد که طی فرایند رشد واژگانی، مهارت استنباط مفهوم «جنس» از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا نقش اساسی در شکلگیری تواناییهایی مانند تعمیم و مقولهسازی مفاهیم ایفامیکند.هدف این پژوهش، بررسی میزان درک و تولید اسم جنس و نیز ارزیابی و مقایسه الگوی رشدی آن در دو گروه سنی کودکان فارسیزبان ...
بیشتر
مطالعات مربوط به زبانآموزی کودک نشان میدهد که طی فرایند رشد واژگانی، مهارت استنباط مفهوم «جنس» از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا نقش اساسی در شکلگیری تواناییهایی مانند تعمیم و مقولهسازی مفاهیم ایفامیکند.هدف این پژوهش، بررسی میزان درک و تولید اسم جنس و نیز ارزیابی و مقایسه الگوی رشدی آن در دو گروه سنی کودکان فارسیزبان 4-5 و 5-6 سالهاست. به این منظور، توانایی 16 کودک فارسی زبان تهرانی در پردازش اسم جنس از طریق یک آزمون صرفی-بافتی (برگرفته از پژوهشکیمپین و مارکمن، 2008)، که در سه بافت زبانی (با مفهوم جنس، غیرجنس و خنثی) ارائهشده بود و نیز از طریق یک آزمون نحوی (برگرفته از کیمپین، ملتزر و مارکمن، 2011) مورد مطالعه قرارگرفت. با تحلیل دادههای این پژوهش مشخص شد که کودکان از سن 4 سالگی قادر هستند با استفاده از مشخصههای صرفی-نحوی و بافتی،مفهوم «نوع» را در قالب اسمجنس درک و تولید کنند و میان جملات حاوی اسمجنس و غیرجنس تمایز قائل شوند. مقایسه عملکرد کودکان در دو گروه سنی نیز نشانداد که، مهارت پردازش اسم جنس در دو گروه سنی تفاوت معنیداری نشان نمیدهد. پژوهش حاضر مؤیّد آن است که آزمودنیها برای تمایز قائل شدن میان اسم جنس و اسم غیرجنس علاوه بر بهرهمندی از مشخصههای صرفی و نحوی از بافت زبانی نیز سود بردند.